ذهن بیمار

psychic mind ,the life and opinion of a man

ذهن بیمار

psychic mind ,the life and opinion of a man

۲۱.رساله ای در نفی احساس

    و باز هم تنهایی ... تلفن که قطع شد ، دوباره من موندم و کله ی خشک خودم . من ماندم تنها و ساعت دیگر صدا نکرد !!! . چقدر منتظر بودم که زنگ این تلفن به صدا دربیاد و حالا افسوس می خورم که ای کاش اصلآ تلفنی در کار نبود . هیچوقت احساس نکرده بودم که روزی از اختراع گراهام بل اینقدر متنفر بشم . البته چرا فرافکنی کنم ؟خود کرده را تدبیر نیست . نمی دونم کی و کجا جه کاری انجام دادم که الان دارم تاوون پس می دم ؟ البته اگه اونجوری که می گن دنیا دار مکافات باشه ... اگرم نباشه چه فرقی می کنه؟دیگه خیلی فرق نمی کنه . یا بهتره بگی اصلآ فرق نمی کنی . درد آدمها ماله خودشونه . Exclusive برای خود آدمه و هیچ کس دیگه. اگه من غم عالمم داشته باشم  فردا صبح باز هم خورشید از شرق طلوع می کنه و مردم کاری رو می کنند که باید انجام بدن . حتی متوجه نمی شند که یکی اینجا بدجوری دلش گرفته. بدجوری تنها شده . از جایی که فکرشم نمی کرده خورده . شده عین اون سرمایه گذار بدبختی که تمام پولش رو سهام خریده و حالا این سهام به لعنت خدا نمیرزه . مونده با یه دسته برگه سهام که حتی به قیمت کاغذش ارزش نداره . اونم مثل این ... . اما اون روحش رو گذاشته و حالا یه خط گنده افتاده روش . قراره کی جواب خسارتش رو بده؟ ای بابا دل منم خوشه این حرف و حدیثها چند منه ؟ احساس رو ببر دم بقالی ببین چند سیر ماست بهت می دن؟ انگار همه این رو خیلی زود فهمیدن فقط منم که هنوز مثل یه موجود خرفت چسبیدم به این چیزها . اینها رو می شه نوشت شاید هفت ، هشت قرن دیگه ارزش دار بشه . چون مدت زیادی ازش گذشته خطرش از بین رفته . مثل این همه دیوان شعر . مردم بیشتر دوست دارند احساس رو تو کتابها بخونند . یا تو سینما وقتی دارند فیلمفارسی نگاه می کنند و همزمان تخمه می شکنند . می دونی احساس باید یه چیز کج و کوله و خز و جواد بشه تا بفهمند که آره این احساسه ... چه جواده!!! . از حق هم نباید گذشت چیز بیخودیه آدم رو از کار و زندگی میندازه . به هیچ دردیم نمی خوره . می شه نقطه ضعفت . نداشته باشی بهتره در آرامشی . با عقاید بقیه هم جور درمیاد . بیخودی پات به کلانتری باز نمی شه ... بیخودی نباید هزار تا سوال این چی کارته و اون چیه و ... . غیر از اینها آدمهایی رو که به احدی الناسی باج نمی دادند هم وادار نمی شند به خاطر یه احساس لعنتی به هر خفتی تن بدن . یا در اوج منم منم کردنت یه دفعه پنچرت کنند . حالا دور زمونه ی ماشین حسابه از دوره ی چرتکه هم گذشته . همه یه کاسیو ۹۸۵۰به بالا دستشون گرفتند مبادا یه ابسیلون جابجا بشه . همه برات صورت حساب می نویسند ... تو بیکاری ... تو بی پولی .... مدرکت پایینه .... سنت کمه .... عقلت پاره سنگ برمی داره .... چی؟ احساساتی هم هستی .... بدتر .... سرجمع با محاسبه تمام جوانب و جمع بندی لازم نتیجه اینکه برو سرت رو بگذار یه جایی آروم بمیر ! البته می دونی که این پیشنهاد برای جفتمون خوبه . به همین راحتی ... به همین خوشمزگی .... می شه ادمها رو نادیده گرفت . به این می گن خرد . ما عصر خرد داریم اما عصر احساس نه ! . چون لازم نبوده ، بشر اولیه ظرف چند ساعت اولّیه خلقتش به کشک بودن قضیه پی برد و این کشف بزرگترین کشف بشر حتی بزرگتر از کشف آتش بود . البته در بین محققان اختلاف نظر هست که اون زمان که نه کشک و دوغی بوده و نه زرشکی کشف شده بود انسان اولیّه این مسئله با چی اعلام کرد ؟ به جای یک حس مردم عقیده را رواج دادند و عقاید شد راهنمای انسان برای انجام دادن انواع جنایتها و توجیه اونها .  بعد عقاید گرد هم آمد و ادیان متولد شد. فکر می کنید کسایی که بمب گذاریی انتحاری می کنند چه جور آدمهایی هستند . آدمهایی با عقاید محکم یا به قولی چهار چوبهایی برای خودشون دارند . این چهار چوبها محل حلق آویز کردن انسانیت است . عقیده یک بسته دستور العمل الگوریتم وار در اختیار شما می گذاره که وقتی کار به جاهای باریک رسید ازش استفاده کنید . مثل پکی به عنوان نحو ه ی از میدان بیرون کردن رقیب ... ۱۰۰روش ساده برای اینکه برای خواهر و مادر ملّت اتفاق بدی ایجاد کنید .... پنج روش برتر در راه دک کردن ادم بی عقلی مثل من که کسی رو دوست داره. متخصصین جامعه شناسی استفاده از این عقاید را به شما توصیه می کنند .....برای داشتن بهترین پک عقاید با ما تماس بگیرید .... نمایندگی انحصاری در خاورمیانه!!! بشتابید احساستان را دور بریزید . دیگر مجبور نیستید کسی را دوست بدارید با پکهای ما شما خوشبختید . واقعآ که باید گفت تفو بر تو ای چرخ گردون تفو! ای خدا دارم پرت و پلا می گم !!! چه هفته ای بود ! روز ولنتاین که برای هیچ کسی هیچی نخریدم . هر چند کادوم رو در آخرین ثانیه های پنجشنبه شب گرفتم . دست شما درد نکنه چرا زحمت کشیدید ؟ چه سورپرایزی دعوت شدم به صرف تحقیر ، دعوت شدم که بهم بگن دو زار ارزش ندارم دعوت شدم برای اینکه ببینند چه جوری اشکم در میاد ؟. دعوت شدم برای اینکه ببینند دلقکی مثل من می تونه گریه کنه یا نه؟ دعوت شدم به صرف یک بسته عقیده با نون اضافه . دعوت شدم برای اینکه بهم بگن دیگه بهت احتیاجی نیست خوش گلدی!!! . نمی دونم رمان مردی که می خندید رو خوندید؟ ماجرای یه دلقک سیرک سیار که به خاطر اتفاقی که بچگی رو صورتش افتاده بود به نظر می رسید همیشه می خنده امّا اون هیچ وقت نمی خندید همیشه غصه داشت . اونم مهم نبود .

***جا داره در اینجا از شرکت نستله به خاطر این نسکافه های فرد اعلا تشکر کنم خیلی عالی بود! .

۲۰.قانون ارث

    شاید این اتفاق آنقدر نادر باشد که این اولین بار و آخرین باری باشد که اتفاق می افتد . امّا همین اتفاق باعث شد که به قانون ارث اسلامی توجه کنم . این حادثه نشاندهنده ی میزان خطا پذیری این قانون است که سابقه ی باستانی دارد .

    ماجرا از یک تصادف شروع می شود . زمانی که  پیرمردی ثروتمند به همراه دو پسر خود تصادف می کند . پیرمرد قصه ی ما همین دو پسر را داشت ، همسرش سالها پیش فوت کرده بود و به طریق اولی والدینش هم عمرشان را به شما داده بودند .

    متاسفانه شدت جراحات حاصل از این تصادف چنان زیاد بود که هر سه نفر به حال اغما به بیمارستان منتقل می شوند . پسر بزرگتر به علّت آسیب دیدگی زیاد در ناحیه ی سر فوت می کند . طبق قانون ارث در اسلام به خاطر اینکه پسر زودتر از پدرش مرده باشد ورثه ی پسر از ارث پدر در صورتیکه پدر فرزند دیگر در قید حیات داشته باشد محروم می شوند همچنین یک چهارم از ارث پسر به پدر می رسد . بعد از چند ساعت پدر فوت می کند . در نتیجه ارث پدر به علاوه ی یک چهارم ماترک برادر بزرگتر به پسر کوچکتر می رسد .امّا پسر کوچک نیز بعد از پدر به دیار باقی می شتابد .ارث پدربزرگ کاملآ به خانواده ی پسر کوچک تر می رسد به علاوه ی یک چهارم از ارث برادر بزرگتر !.

    تنها به خاطر چند ساعت اختلاف زمان مرگ سه فرزند پسر بزرگتر نه تنها از ارث پدر بزرگ محروم بلکه ۴/۱ از ارث پدری را از دست دادند و از آن طرف فرزند پسر کوچکتر صاحب تمامی ثروت پدر بزرگ و ۴/۱ از ثروت عمویش شد. حال باید فکر کرد به چه دلیل این تقسیم نا عادلانه صورت گرفت ؟آیا زمان آن نشده که پرده ی تقدس را از این قوانین برداریم و به مقتضیّات زمان خود قانونی جدید به کار بندیم ؟ 

۱۹.مرگ خوبست امّا برای همسایه

    چند روزی هست که مسئله ی کاریکاتورهای پیامبر اسلام مسئله ساز شده و دانمارک که روزنامه های آن برای اولین بار این کاریکاتورها را چاپ کرده بودند اماج حملات مسلمین قرار گرفته است ( سفارت دانمارک در بیروت به آتش کشیده شد و وزیر امور خارجه لبنان مجبور به عذر خواهی شد ).

    امّا برمی گردیم به گذشته زمانی که قاطبه ی مسلمین جهان بنیادگرایی را برگزیدند هر چند که دولت بیشتر کشورهای مسلمان همچنان به سیاست نرم خود ادامه دادند . البته بودند کشورهایی که وصع در آنها واژگونه بود مانند ایران که مردمش مدتی قبل طعم بنیادگرایی را چشیده بودند به همین خاطر از این موج جهان اسلام فاصله گرفتند هر چند دولتش بنیادگراترین در دول اسلامی باقی ماند . این امر سبب شد که ترور رنگ و بویی مذهبی و دینی به خود بگیرد . کم کم مظهر مسلمین گروهای تند رو و بمب گذار شدند و حمایت ضمنی مسلمانان از این گروهها باعث تقویت این تصویر در جهان شد .

    در فرهنگ اسلامی ترسیم تصویر پیامبر و ائمه (البته در نزد شیعیان) کراهت داشته و همین تمثالهای محدود نیز با شک و تردید کشیده می شوند . همینطور در سینما که مثال بارزش فیلم محمّد رسول الله (مصطفی العقاد مرحوم) بود که از نشان دادن چهره ی پیامبر و همچنین حضرت علی خودداری کرد . امّا در بین مسلمین تنها پیامبر اسلام و نشانه ها و علایم آن مقدس است و این مسئله به ادیان دیگر صدق نمی کند . استفاده از علامت ستاره ی داوود که نماد مقدسی برای یهودیان است یا صلیب همینطور حضرت مسیح و حضرت نوح در کاریکاتورهای کشورهای اسلامی به وفور و بدون هیچ تاملی استفاده می شود . نمونه اش را در برنامه ی Late edition شبکه ی CNNمجری برنامه به شاهزاده فیصل(به خاطر ندارم کدامیک) نشان داد که همگی توهین به دین یهود محصوب می شد .

    در جواب چه می توان گفت ؟ مگر آنکه در گفته های آیت الله سیستانی دقت کنیم که گفت رفتار خود مسلمانان باعث شده اند که چنین اتفاقی بیفتد . در فرآن آمده به بزرگان اقوام دیگر احتران بگذلرید تا به بزرگان شما احترام بگذارند .