-
۴۱.هلن کلر و احمدی نژاد
شنبه 27 خردادماه سال 1385 15:15
خیلی عجیبه تو این هوای به این گرمی سرماخوردم!!! . از یه طرف عین تخم مرغ که تو ماهیتابه گیر کرده داری می پزی و از طرف دیگه نباید جلوی کولر یا پنکه باشی . از بی کاری باید بشینی پای اینترنت و سایتهای خبری که چی؟ آقای احمدی نژاد ریس جمهور ایران خواستار بررسی قتل عام یهودیان توسط نازیها به وسیله ی یک گروه کارشناسی بیطرف...
-
۴۰.ما تماشاچی نمی خواهیم به ما ملحق شوید
چهارشنبه 24 خردادماه سال 1385 00:21
عصر روز ۲۲ خرداد در یک بعد ازظهر گرم و کسل کننده ، زمانی که تمامی روزنامه ها یا سرگرم فحش دادن به برانکو و علی دایی بودند و یا بسته ی پیشنهادی اروپا به ایران را سبک سنگین می کردند عدهای از زنان و دختران همین مملکت در میدان هفت تیر تهران به خاطر برپایی یک میتینگ آرام برای احقاق حقوق فراموش شده اشان دستگیر، مضروب و...
-
۳۹.ته چاه
شنبه 20 خردادماه سال 1385 14:21
با اینکه نظر خوشی راجع به مسئولین جمهوری اسلامی ندارم امّا باید بگوییم که در مسیلهی انژی هسته ای بسیار خوب عمل کردند و یک بحران را به ماجرایی سود ده تبدیل کردند . خاویر سولانا آمد و هدیه ی کشورهای اروپایی را هم به همراه آورد . ایران به بازار اروپا ، نیروگاه هسته ای ، سوخت اتمی و مذاکره با امریکا دست یافت . بالاخره...
-
۳۸.اخلاق در خانواده!!!
جمعه 19 خردادماه سال 1385 01:50
خانم محترم ، از آنجایی که بنده به صورتی غیر منتظره امّا قابل پیش بینی در جریان وقایعی که برای شما اتفاق افتاده قرار گرفتم لازم دیدم نکاتی را در زمینه ی این مسئله برای شما بازگو کنم . هر چند در این چند وقت سعی کرده ام از این مسایل به دور باشم ولی موضوع خاص مورد شما که در عین حال بسیار معمول و ساری است مرا بر آن داشت با...
-
۳۷.پیرامون
سهشنبه 16 خردادماه سال 1385 00:54
به مرور زمان خیلی چیزها برای آدم تغییر معنی می دهند . این تغییر کاملآ شخصی است ، برای دو نفر یک شی یا محل یا ... احساس متفاوتی ایجاد می کند ممکن است برای یکی خوشایند و برای دیگری ناخوشایند باشد . چیزی که به عنوان خاطره انگیز بودن می نامیم . در واقع ما به یک شی به عنوان مثال، هویتی جدا از وجود خودش می دهیم . با دیدن یک...
-
۳۶.آلیس در سرزمین عجایب
چهارشنبه 20 اردیبهشتماه سال 1385 01:05
وقتی از اتوبوس ۲۰۰ تومنی نمایشگاه پیاده شدم ( به خیال خودم جلوی در!) دیدم ای بابا نرده جلوی در کشیدند. به انداز ورنداز نرده مشغول شدم که ببینم می شه از روش گذشت . همراهم دستم رو کشید و گفت یه جایی نرده تموم می شه بالاخره . در امتداد این دژ به راه افتادیم و به این فکر می کردم که کسی که این نرده ها رو کشیده احتمالآ دستی...
-
۳۵.حجاب دموکراتیک
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1385 00:23
خانم رفعت بیات ، راهیافته به مجلس شورای اسلامی در مصاحبه ای با تلویزیون هما درباره ی اجباری شدن حجاب گفتند که این اجبار به خاطر اینکه خواست اکثریت مردم ایران بود ، از دیدگاه دموکراسی هم که نگاه کنیم قابل قبول است!!! . وارد بحث حجاب نمی شویم فقط به نوع این استدلال کار داریم . دموکراسی به هر معنایی در ابزار سنجش و دخالت...
-
۳۴.لعنت بر مقدمه
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1385 02:40
معمولآ مقدمه ها به چند مدل تقسیم می شوند، البته به غیر از معدودی از کتابهای علمی که مقدمه ی آن به توضیح علائم اختصاری و واحدهای محاسباتی استفاده شده در کتاب می پردازد که می شد حتی فصلی از کتاب باشند ، باقی .... یکی از این مدلها نوشته ای از نویسنده است که درباره ی سختیها و مرارتهای نوشتن کتاب و درد و دل کردنها قلم...
-
۳۳.خودم!
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1385 00:15
هی داری چی کار می کنی؟ .... به خودم گفتم . به خودم ؟ وقتی داشتم به خودم فکر می کردم ... انگار یکی دیگه بود . یکی که خیلی دوره مثل وقتی که از کنار جنازه ی یه تصادف رد می شی . فقط سرک می کشی ببینی.... آشناست؟ همین. بعدش... ترک بعدی ! چشمام رو هم می زارم و .... تو رو به یادم میارم و .... ترک بعد ! دلم برای خودم تنگ شده !...
-
۳۲.وظیفه ویسی پور
پنجشنبه 17 فروردینماه سال 1385 11:40
راهروی انتظار بیمارستان نیروی انتظامی هیچ شباهتی به سالن انتظار باقی بیمارستانها ندارد . حتی بوی مخصوص بیمارستان را هم نمی دهد . تنها بوی عرق بدنهای به هم چسبیده مراجعینی می آید که ساعت هفت صبح نوبت گرفته اند و چندین ساعت است که منتظر دکترند . همگی خسته و عصبی اند. خیلی ها از شهرستانهای دور می آیند و به غیر از...
-
۳۱. .... These days
یکشنبه 13 فروردینماه سال 1385 12:53
این روزهایی که نبودم ... رفته بودم کویر نوردی . جات خیلی خالی خوب بود غیر از این آخریاش که بر اثر شبهای سرد کویر ، تی شرت نازک و جین فاق کوتاه سرمایی خوردم بس مرد افکن !!! نتیجه اش هم شد باسنی که شبیه تخته دارت شده! . امّا به راه رفتن تو شنزار مصر یا سرگیجه گرفتن تو ریگ جن یا حتی انعکاس کور کننده ی خورشید کویر نمک می...
-
۳۰.بچه های خوب از خوردن آبگوشت لذّت می برند!!
پنجشنبه 25 اسفندماه سال 1384 16:12
اگه یادتون باشه ، کلاس اوّل ابتدایی درسی داشتیم درباره ی آبگوشت . بچه های خوب از خوردن آبگوشت لذّت می برند . درس که به اینجا رسید بچه ها همه زیر لبی می گفتند : اه! . خیلی از هم سن و سالهای من ، از آبگوشت بدشون میومد . بعدها بهم گفتند اصولآ گذاشتن این درس در کتابهای فارسی هم به همین خاطر بوده که بچه ها رو به خوردن...
-
۲۹. رستگاری در نیمه های یک شب بارانی
دوشنبه 22 اسفندماه سال 1384 02:00
بیرون داره بارون میاد . خیلی نرم . از صبح تا حالا بارون همینطور یه ریز ادامه داره . هوا سرد کرده .سرما از پنجره خودش رو تو اتاقم ولو کرد و بیرون رفتنی هم نیست. با اینکه شوفاژ تا اخرین حد ممکن بازه امّا بازم سردمه . ولی آزاردهنده نیست . انگار یه کسی رو تیره ی پشتم رنگ گرفته . از اون سرماهایی که جون میده بری زیر رختخواب...
-
۲۸.افاضات ابوی!
شنبه 20 اسفندماه سال 1384 03:17
تلویزیون داشت غار غار می کرد و طبق معمول از شش شبکه به صورت زنده آخوند پخش می شد . نمی دونم چرا همیشه تلویزیون روشنه عجیبه که مادر بزرگم هم به همین درد مبتلا است . همیشه ونگ و ونگ یه چیزه تو خونشه امّا دریغ از یک برنامه که نگاه کنه . اینجوری هم با دنیای جدید همراهه هم اینکه اعصابش خرد نمی شه . بابا رو زمین نشسته بود و...
-
۲۷.اسفندیار مغموم
پنجشنبه 18 اسفندماه سال 1384 08:38
دیروز ۸ مارس بود . روز جهانی زن . روزی که در بعضی کشورهای جهان تعطیل رسمی است . امّا در کشور ما به تجمع کنندگان پارک دانشجو که برای بزرگداشت این روز گرد هم امده بودند حمله شد . نیروی انتظامی وحشیانه ترین شکل سرکوب را به کار گرفت . باتوم برقی و سپر . به همراه مشتی لباس شخصی . گفته بودم در ایران قدیم کسانی که بر روی...
-
۲۶.لیست سیاه
دوشنبه 15 اسفندماه سال 1384 02:16
خیلی سال پیش موقعی که ۱۰یا ۱۱ سالم بود از ناظم مدرسمون متنفر بودم . حتی وقتی الان یاد اونهمه شلنگ و خط کشی که خوردم میفتم پشتم میلرزه . فکر نکنم بچه ی زیاد شیطونی بودم امّا فضای ماقبل تاریخی که حکمفرما بود این قبیل تنبیهات رو مجاز می دونست .هنوزم که هنوزه فکر می کنم ۸۰ ضربه شلاق برای شرب خمر در برابر کتکهایی که می...
-
۲۵.مرحبا به خشتک سرهنگ!
شنبه 13 اسفندماه سال 1384 15:04
قبل از همه چیز .... این عکس متعلق به خانم یلدا معیری است که بنده کش رفتم امیدوارم من را به خاطر این کار عفو کنند . ( لینک صفحه ی اصلی عکس ) این عکسی از حاشیه ی بازی دوستانه ی ایران - کاستاریکا است. زمانی که مانند بازی با بحرین عده ای از خانمها قصد ورود به ورزشگاه را داشتند که این بار با حضور افتخار آفرین نیروی شجاع و...
-
۲۴.چهارمی جام جهانی حق مسلم ماست !
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1384 01:41
بر خلاف تمام آیین نامه ها و شعارها ودستورات و قوانین فدراسیونها و کمیته ها و کنفدراسیونها و سازمانهای ورزشی در باره ی جدایی سیاست از ورزش، و استفاده از ورزش به عنوان عاملی جهت دوستی ملتها . از آنجایی که سیاست ما عین دیانت ما و بلعکس می باشد و چون از این دو گزینه چیزی در نیامده و تمام سوراخ سنبه های آنها را به سیخ...
-
۲۳.Grazia torino
دوشنبه 8 اسفندماه سال 1384 02:19
المپیک زمستانه ی تورین هم به پایان رسید . مراسم اختتامیه را نگاه می کردم و پرچم کشورهای شرکت کننده را می دیدم که ناگهان چشمم به پرچم ایران افتاد . شاید هیچوقت از دیدن پرچم جمهوری اسلامی خوشحال نمی شدم امّا این بار این پرچم نه نشان از حکومتی بنیادگرا داشت و نه نشانی از بحران . تنها یک معنی می داد ایران هم در این المپیک...
-
۲۲.شما در مقابل دوربین مخفی هستید!
چهارشنبه 3 اسفندماه سال 1384 15:32
همه چیز آرام است ! یک انفجار دیگر در اهواز و حکم اعدام برای دو نفر از هفت نفر بازداشت شده و وعده برای پخش اعترافات از صدا و سیما. شایعه مبنی بر اعدام خالد حردانی کسی که کارد به استخوانش رسید و با خانواده اش هواپیمایی را ربود که حاتمی کیا هم فیلمش را ساخت (ارتفاع پست) . خبر اعدام آن دخترکی که در ۱۷ سالگی برای دفاع از...
-
۲۱.رساله ای در نفی احساس
جمعه 28 بهمنماه سال 1384 02:34
و باز هم تنهایی ... تلفن که قطع شد ، دوباره من موندم و کله ی خشک خودم . من ماندم تنها و ساعت دیگر صدا نکرد !!! . چقدر منتظر بودم که زنگ این تلفن به صدا دربیاد و حالا افسوس می خورم که ای کاش اصلآ تلفنی در کار نبود . هیچوقت احساس نکرده بودم که روزی از اختراع گراهام بل اینقدر متنفر بشم . البته چرا فرافکنی کنم ؟خود کرده...
-
۲۰.قانون ارث
پنجشنبه 20 بهمنماه سال 1384 20:40
شاید این اتفاق آنقدر نادر باشد که این اولین بار و آخرین باری باشد که اتفاق می افتد . امّا همین اتفاق باعث شد که به قانون ارث اسلامی توجه کنم . این حادثه نشاندهنده ی میزان خطا پذیری این قانون است که سابقه ی باستانی دارد . ماجرا از یک تصادف شروع می شود . زمانی که پیرمردی ثروتمند به همراه دو پسر خود تصادف می کند . پیرمرد...
-
۱۹.مرگ خوبست امّا برای همسایه
دوشنبه 17 بهمنماه سال 1384 17:16
چند روزی هست که مسئله ی کاریکاتورهای پیامبر اسلام مسئله ساز شده و دانمارک که روزنامه های آن برای اولین بار این کاریکاتورها را چاپ کرده بودند اماج حملات مسلمین قرار گرفته است ( سفارت دانمارک در بیروت به آتش کشیده شد و وزیر امور خارجه لبنان مجبور به عذر خواهی شد ). امّا برمی گردیم به گذشته زمانی که قاطبه ی مسلمین جهان...
-
۱۸.یک شب آرام
شنبه 15 بهمنماه سال 1384 01:13
چشمهام به تاریکی عادت کرد . کم کم داشتم بدنش رو که نزدیکم خوابیده بود می دیدم . صدای نفسهاش منظم شده بود . خوابید!!! . یا من اینطور فکر می کردم . قسمتهایی از بدنش رو که لباس نتونسته بپوشونه برق می زد . صورتش شکسته تر و خسته تر از بیداریش پیدا بود. فکر کنم دو سه سالی از من بزرگتره . هنوز اونقدر سنی نداره ۲۷ یا ۲۸ امّا...
-
۱۷.مشروعیت دولتی
پنجشنبه 6 بهمنماه سال 1384 19:55
نزدیک دهه ی فجر و راه پیمایی ۲۲ بهمن هستیم . و باز همان تظاهرات میلیونی که مشت محکمی به دهان آمریکاست ( آمریکا هم مشت خورش ملس شده!!) .و باز انعکاس وسیع این تظاهرات و ... . تا چندین روز بخشهای مختلف تلویزیون دولتی را پر خواهد کرد . خبرنگاران خارجی هم که یکی یکی اخراج می شوند ، می ماند iribکه به صورت انحصاری مردم همیشه...
-
۱۶.مساجد یک میلیون و نیم دلاری!!
سهشنبه 4 بهمنماه سال 1384 11:13
ﺑ ودجه ی فرهنگی دولت خدمت گذار سال ۸۵ که بودجه ی نهادهای مذهبی صد در صد رشد داشته و نهادهای فرهنگی به همان نسبت کاه . تا آنجا که امیر رضا خادم عضو کمیسیون فرهنگی مجلس می گوید : "کمیسیون فرهنگی مجلس در حال بررسی راه هایی است تا سایر بخشهای فرهنگی نیز بتوانند از رشدی در این اندازه برخوردار باشند." خادم همچنین خبر داد...
-
۱۵.در نبردی مشکوک ...
پنجشنبه 29 دیماه سال 1384 15:13
د ارم از اینکه بتونم معاف بشم هر روز نا امید تر می شم . خدایا سربازی !!! ۲ سال از بهترین سالهای عمرت رو هدر بدی اونهم صرف کاری احمقانه بشه که بدرد هیچ کسی نمی خوره . به چپ چپ به راست راست ... رژه و سان ... . اینها به چه دردی می خوره؟ هیچ کشور پیشرفته ای دیگه به سربازگیری عمومی نمی پردازه همگی دارای یه ارتش حرفه ای...
-
۱۴.داغ ننگ
سهشنبه 27 دیماه سال 1384 23:56
ھ میشه اعتقاد داشتم اسم بر روی شخصیت آدمها تاثیر می گذاره . آدمهایی که هم اسمند تو خیلی از خصوصیات با هم مشابهند . اگه خوب دقت کنید شما هم به این موضوع می رسید ، در بیشتر موارد کار از این هم بالاتر می گیره و سرنوشتهای مشابهی هم به سراغشون میاد هر چند اگه قبول داشته باشی که شخصیت سرنوشت می سازه اونوقت این امر خیلی...
-
۱۳.مدتی این مثنوی .... ( از خاله زنکه ای این جماعت)
دوشنبه 26 دیماه سال 1384 01:37
زمانی به دور از این عالم مجازی به سر بردیم و در بازگشت ... !!! بلاگ اسکای کن فیکون شده بود . هر چند کاری بی اثر است اما همینجا این تغییرات را شدیدآ محکوم کرده و خواهان بازگشت به همان شیوه ی سابق هستم ( باشه حتمآ!!!) . یکی از نکات گیج کننده تگ های جدید مورد استفاده بلاگ اسکای است که به هیچ وجه در محدوده ی سواد الکن ما...
-
۱۲.نامه ی عاشقانه
جمعه 6 آبانماه سال 1384 19:34
باید بگم که درست می گی خیلی چیزها تغییر کرده . هر چند که سخته اما سعی ام رو می کنم که بتونم با وضعیت جدید کنار بیام . بر خلاف اون که تصور می کنی وضعیتت کاملآ قابل فهمه تنها قسمتی رو که درک نمی کنم جایی که چرا فکر می کنی برای اینکه مستقل بشی باید از من دور بشی؟ شاید خیلی تو کارهات دخالت کردم یا بهت گیر می دادم که کی...