ذهن بیمار

psychic mind ,the life and opinion of a man

ذهن بیمار

psychic mind ,the life and opinion of a man

۴۰.ما تماشاچی نمی خواهیم به ما ملحق شوید

عصر روز ۲۲ خرداد در یک بعد ازظهر گرم و کسل کننده ، زمانی که تمامی روزنامه ها یا سرگرم فحش دادن به برانکو و علی دایی بودند و یا بسته ی پیشنهادی اروپا به ایران را سبک سنگین می کردند عده‌ای از زنان و دختران همین مملکت در میدان هفت تیر تهران به خاطر برپایی یک میتینگ آرام برای احقاق حقوق فراموش شده اشان دستگیر، مضروب و مرعوب شدند . به همین سادگی ، به همین خوشمزگی ...!!! . جمعیت را از ۴ تا ۵ هزار نفر تشکیل می دادند که توسط خانمهایی با مانتوهای سبز رنگ و یا قهوه ای پوش متعلق به نیروی انتظامی مورد حمله قرار گرفتند . ابعاد این حمله آنقدر عجیب و بی سابقه بود که دوستی می گفت بعد از حمله ی ۱۸ تیر دژخیمان انتظامی خشن ترین برخورد این مدت در تهران بوده . برهم زنندگان نظم اجتماعی در لباس حافظین نظم با باتوم، گاز فلفل و اسپری رنگ به مقابله با تظاهرات کنندگانی پرداختند که سلاحهایی خطرناک مانند پلاکارد در دستانشان داشتند و غلط های اضافه می کردند . جمع شده بودند که از حق خود دفاع کنند. حق زن بودن . امّا به انها نشان دادند که زنها در اینجا چقدر حق دارند . آنها حق که لباس متحد الشکل بپوشند ، آموزش ببیند که چطور مانند بت من از دیوار اویزان شوند ( البته چادر به جای شنل ، که سوژه‌ی خنده ی دیگران شوند) یا آموزش ببینند که چطور از باتوم استفاده کنند و همجنسانشان را چطور در حالی که از مویشان گرفته اند درون ماشین قفس مانندشان ببرند . و باقی .... باقی چه می کردند ؟ با دوستم که انجا بود سعی کردم تماس بگیرم ... تمام راهها به سمت مشترک مورد نظر مسدود می باشند!!! .... مختل کننده ی امواج موبایل؟؟؟؟ بالاخره وصل شد. چه خبر؟ باقی مردم چه می کنند ؟ هیچ بعضی جوانترها هو می کنند و نیروی انتظامی خحالت خحالت می گویند و بقیه .... سر خویش گرفتند و سریع به گفته ی نیروهای انتظامی عمل کرده متفرق شدند !! چه مدنیّتی! . با این حال باز هم خوبست .. هنوز عده ای هستند که در جواب تو سری می پرسند چرا؟ به کدامین گناه؟ این چراغ کم سوست امّا هنوز روشن .     

نظرات 7 + ارسال نظر
مهرداد چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:43 ب.ظ http://mezan.blogfa.com

ممنون از اینکه منو فراموش نمی کنی . اینبار من فرهاد نظری را در قالب یک زن باطوم به دست دیدم

سحر چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:08 ب.ظ http://crypt

واقعا متاثر کننده و متاسف! کنندست.. عکسهاشو تو یه سایت دیدم...هرچند حتی دیدن این صحنه ها از نزدیک هم دیگه بروی عده ای از مردم عزیز! کشورم هیچ فایده ای نداره..


راستی.. مرسی بابت لینک..شرمندیدین ؛)

سحر چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ب.ظ

http://www.kosoof.com/

غریبه پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.matroud.com

بدتر از این هم خواهد آمد. بمان تا صبح دولتت بدمد...

میترا پنج‌شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 08:15 ب.ظ

فکر نمی کنم لازم باشه نظرم رو درباره این حرکت وحشیانه بگم . تنها بگم تعداد کمی بودند که می ژرسیدند چرا . حتی بودند کسانی که می گفتند حقتونه چرا بدون مجوز تجمع کردید !!!!

پرنده آتش جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:45 ق.ظ http://www.parandeatash.shoalieh.com

سلام داشتم یاد دوستان خیلی قدیمی می کردم جالب اینجاست که من هم مطلبی راجع به حقوق زنان نوشتم البته نه صراحت و قشنگی تو نمی دونستم اسباب کشی کردی به هر حال موفق باشی

30yah جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:50 ب.ظ http://30yah.blogfa.com

و چه دیدی داشت این جرج ارول با طرح قضیه توله سگهای داستانش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد