ذهن بیمار

psychic mind ,the life and opinion of a man

ذهن بیمار

psychic mind ,the life and opinion of a man

۲۴.چهارمی جام جهانی حق مسلم ماست !

    بر خلاف تمام آیین نامه ها و شعارها ودستورات و قوانین فدراسیونها و کمیته ها و کنفدراسیونها و سازمانهای ورزشی در باره ی جدایی سیاست از ورزش، و استفاده از ورزش به عنوان عاملی جهت دوستی ملتها . از آنجایی که سیاست ما عین دیانت ما و بلعکس می باشد و چون از این دو گزینه چیزی در نیامده و تمام سوراخ سنبه های آنها را به سیخ کشیده ایم و باز از آنجایی که همه چیز ما باید به همه چیزمان بیاید و باز از همانجایی که ما متعهد شده ایم که زیر تمام منشورها و قراردادها و تعهدات بین المللی که قبول کرده ایم بزنیم و اگر خوب نگاه کنی دقیقآ بر اثر همان مسئله ی سابق ما اگر این کارها را نکنیم که ما نیستیم و اگر مثل کشورهای متمدن عمل کنیم خوابمان نمی برد و یک جوری باید خودمان را مطرح کنیم و از اینکه عکسمان را روی جلد تایمز و نیوزویک بزنند دلمان خوش خوشانش می شود و چون هر ورزشکار اسرائیلی که قرعه اش با ورزشکاران ایرانی می خورد تمام دوستان و رفقا را به شام دعوت می کند و جشن می گیرد و ما هم اهل منقض کردن عیش مردم نیستیم بنابراین این دکترین را سر لوحه ی کارمان قرار می دهیم که ورزش ما عین دیانت و سیاست و مملکت داری و سخنرانی کردن و ... ماست و اگر هم نیست به زودی و با زور هم که شده شبیهش می کنیم ! .  بر اساس همین دکترین نبوغ آسا بود که زمانی که خدا پس کله ی تیم بایرن مونیخ زد که بیاید و یک بازی دوستانه با ایران انجام دهد .آقایان دستپاچه پارچه و قلم را برداشتند که انرژی هسته ای حق مسلم مردم ایران است . برادرانمان در تیم بایرن که به شهرشان رجعت نمودند با چنان توپ و تشری از طرف جامعه ی ورزشی مواجه شدند که به خوردن چیزشان ( همان پنیرشان!) راضی شدند و به هزار قسم بقیه را مجاب کزدند که روحشان هم از این مسئله بی اطلاع بوده و بد رودست خورده اند . امّا از آنجایی که جواب هر هایی هویی است و ایضآ اروپاییها این کلکها را در زمان هیتلر و موسولینی کهنه کرده بودند ، زمزمه هایی برای حذف ایران از جام جهانی شنیده شد که طبق معمول این ور آبیها معتقد بودند که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند که اتفاقآ این بار قضیه درست از آب درآمد و اروپاییها بحث تحریم تیم ملی را به صورت رسمی مطرح کردند و نه آمریکاییها . این ور آبیها هر چه باسنشان را به زمین کوفتند که سیاست را در ورزش دخالت ندهید !!! بقیه برگشتند و گفتند خودتان شروع کردید  هر چیزی که عوض دارد گله ندارد !. از آن زمان بود که از برزیل و اسپانیا گرفته تا گینه ی استوایی و جزایر سلیمان درخواست ایران را برای تدارکاتی رد کردند . باز گلی به گوشه ی جمال این کاستاریکا که روی فدراسیون ما را زمین نینداخت و به ایران امد . امّا این بار دیگر نه خبری از شعار سیاسی بود نه مشتی هوا شد و نه در پایین برد نتایج بازی چیزی نوشته شد . شاید این حرکت نوعی اعلام آتش بس به کشورهای دیگر باشد ... ایران بد بازی نکرد طبق معمول آبروداری کردیم . امیدوارم در جام جهانی هم همین حفظ آبرو باقی بماند .هر چند رئیس جمهور منتخب قول چهارم شدن در جام جهانی را داده پس خیالمان راحت است . نگرانی ما از جانب نتیجه نیست چون چهارمی جهان بدک نیست نگرانی ما اینست که استکبار ستیزی بازیها هم بالا باشد!.

۲۳.Grazia torino

    المپیک زمستانه ی تورین هم به پایان رسید . مراسم اختتامیه را نگاه می کردم و پرچم کشورهای شرکت کننده را می دیدم که ناگهان چشمم به پرچم ایران افتاد . شاید هیچوقت از دیدن پرچم جمهوری اسلامی خوشحال نمی شدم امّا این بار این پرچم نه نشان از حکومتی بنیادگرا داشت و نه نشانی از بحران . تنها یک معنی می داد ایران هم در این المپیک نماینده ای داشت .المپیکهای زمستانی در کشور ما چندان ظرفداری ندارند . علت آن بسیار ساده است به خاطر اینکه به جز چند رشته ی خاص ورزشهای زمستانی ، مابقی در ایران ناشناخته اند . در آن چند رشته ی محدود هم به لطف خانواده ی ساوه شمشکی گهگاهی در مسابقات شرکت می کنیم . نمی دانم در کدام رشته و یا نام شرکت کننده که بود . فقط حضور در این المپیک کافی است . مگر روخ المپیک چه چیزی غبر از اینست که دوستی ملتها( و نه حکومتها) را نشان دهد . نشان دهد که در این دنیا برای همه به اندازه ی کافی جا هست و هیچ کس جای کس دیگری را نگرفته . هر چند اگر عقاید فرابشری به روح بشری و زمینی مهلت دهد که این را ثابت کند .

   خیلی ناراحت شدم که چرا مسابقات را نگاه نکردم تا شاید ورزشکار کشورمان را ببینم که احتمالآ دراسکی و در رشته ی مارپیچ بزرگ شرکت داشت . می خواستم نماینده ی ایران را ببینم فقط ایران نه بیشتر و نه کمتر . همانطور که بازیهای تیم ملّی فوتبال ایران را نگاه می کنیم . تا شاید اثبات کنیم که سیاست هیچگاه روح ورزش ملّی ما را کثیف نکرده و آن حرکات عجیب مثل حاضر نشدن در مقابل ورزشکاران اسرائیلی تنها بر اثر اجبار بوده است(ما شده ایم کاسه ی داغ تر از آش ! چند وقت پیش بازی فوتبالی بین یک تیم منتخب فلسطینی و یک باشگاه اسرائیلی برگزار شد) . به امید زمانی که هر گونه بنیادگرایی ، اصول گرایی و رادیکالیسم جای خود را به بحث و گفتگو و تعامل بدهد .

۲۲.شما در مقابل دوربین مخفی هستید!

همه چیز آرام است ! یک انفجار دیگر در اهواز و حکم اعدام برای دو نفر از هفت نفر بازداشت شده و وعده برای پخش اعترافات از صدا و سیما. شایعه مبنی بر اعدام خالد حردانی کسی که کارد به استخوانش رسید و با خانواده اش هواپیمایی را ربود که حاتمی کیا هم فیلمش را ساخت (ارتفاع پست) . خبر اعدام آن دخترکی که در ۱۷ سالگی برای دفاع از خود در برابر تجاوز مردی را کشت ( اگر این کار را نمی کرد به جرم زنا سنگسار می شد!!) . خبر خودکشی الهام افروتن ، در حالی که مدیر مسول روزنامه به یمن بعضی دوستان از ماجرا گریخت و خواستار مجازات شدید برای الهام شد( خاک بر سر ما ملّت که نماینده مجلسمان بویی از شرف و مردانگی نبرده). حمله به حسینیه ی دراویش نعمت اللهی و به خاک و خون کشیدن فقرا به شدیدترین و وحشیانه ترین شکل ممکن .تهدید و تحدید رسانه ها . دستگیری فعالین سندیکای کارکنان اتوبوسرانی . پرونده سازی برای صاحبان صنایع سودده . عمکرد ضعیف در صحنه ی بین المللی و رساندن ایران به مرحله ی که حمله ی نظامی گزینه ای دور از ذهن نیست و  ... .
    همه و همه ی اینها تنها در ۸ ماه . ایران در سر خط اخبار تمامی رسانه های خبری معتبر جهانی درامد . و همه مدیون رییس جمهور محترم است . هنوز باور کردنش برای من سخت است که بپذیرم احمدی نژاد ریاست دولت را بر عهده دارد. همیشه انتظار دارم در حین یکی از آن سخنرانیهای انقلابی کسی از پشت سرش بیرون بپرد و بگوید : لبخند بزنید شما در مقابل دوربین مخفی هستید و همه ی اینها یک شوخی بیشتر نبود !!!