جنگ امریکا با عراق شروع شد که دوباره گروهها و احزاب چپ و سبز در غرب شروع به تظاهرات گسترده ضد جنگ کردند. شاید خیلی از قدیمی ها خاطره ی تظاهرات بر علیه جنگ ویتنام را به خاطر آوردند. دوباره انسان دوستان جهان اوّل طومارها امضا کردند ، سخنرانیها کردند ، متینگها برگزار کردن، شمعها روشن کردند و اشکها ریختند . هر لحظه بر موج این احساسات بشر دوستانه افزوده شد .
اندکی به این بشر دوستی بیشتر دقت کنید. تمام این اقدامات ضد جنگ تنها در مواردی صورت می گیرد که کشورهای غربی در آنها دخیل باشند و گرنه چه کسی به یاد دارد که تظاهراتی بر علیه جنگ داخلی رواندا که صدها هزار کشته بر جای گذاشت بر پا شده باشد ؟ این تنها یک مثال بود از هزاران مورد اتفاقی که در دنیا می افتد و بشر دوست غربی در برابر ان بی اعتنا است و یا در نهایت با پرداخت چند یورویی به صندوق کمک به فلان کشور و یا بهمان گروه آواره ، روح خود را تعالی می بخشد . امّا اگر به همین گروهها پیشنهاد شود که بنا به اعتراض به نقض حقوق بشر در مثلآ چین و یا اعتراض به اشغال کشور مستقل تبت بیایید و مصرف کالاهای چینی را تحریم کنید و یا با برپایی تظاهرات و اعتصاب دولت متبوع خود را وادار به تجدید نظر در روابط خود با چین کنید همگی با طفره رفتن از روابط تجاری بین دو کشور و روش مذاکره ی انتقادی و ... صحبت به عمل می آورند البته به شما اطمینان می دهند که گروهشان حاضر است یک دو جین اعلامیه در محکومیت این اعمال صادر کند .
کشورهای غربی با بسیاری از کشورهایی که ابتدایی ترین حقوق انسانها را زیر پا می گذارند و در بسیاری موارد برای شهروندان خود بسیار خطرناکند روابط نزدیکی دارند. امّا انگار هیچکس به فکر مردم این کشورها که با سلاحها ی غربی هر روز مورد آزار و شکنجه قرار می گیرند نیست . آنها ضد جنگند ولی فقط جنگی که فردی از شهروندان جهان اوّل ممکن است آسیب ببیند . مردم جهان سوم تنها از لحاظ زیستی در طبقه بندی انسانها قرار می گیرند ولی اصولآ مرگ و زندگی انها چندان مهم نیست.
در مورد این مطلبت نظی نمی دم چون . . . . . . . وارد سیاست . . . ها نمی شم . من عیدو بهت تبریک گفتم تو می گی اس ام اس برات اومد
سلام ... سال نو مبارک. ظاهراً این وبلاگ فعال شده و وبلاگ مشترک کشکیسم، مثل وبلاگ من خاک می خوره. برات سالی متفاوت آرزو می کنم و امیدوارم که این تفاوت در جهت پیشرفت باشه. اما در مورد نوشته ات ... درسته، تنها همین رو اضافه می کنم که این فریادهای وا مصیبتای فرنگیان تنها زمانی هست که خودشان در ماجرا ضربه خور معرکه باشند. انسان دوستی در ارتباط متقابل معنی پیدا می کند.
راستی فید وبلاگت رو برای من کامنت کن. ممنون
از بخشی از واقعیت نتیجه گیری کردن شیوه ی اغلب مطلق گراهاست! در نکاتی که ذکر کردی تنها بخشی از حقیقت رو آوردی با نتیجه گیریت ادغام کرده ای و به اسم تحلیل به دیگران تحویل می دی!
همه ی بحث چپٍ اروپایی اینه که این غربه که آتیش بیار همه ی معرکه هاست! یه روز از طالبان حمایت میکنه و می اندازه به جون ملت افغان و چشم به روی جنایاتش می بنده تا وقتی منافعش به خطر می افته، اونوقت حقوق بشردوست میشه و لشکر کشی میکنه که ناقضان حقوق بشر رو از صحنه خارج کنه و ناقضان جدیدی رو به قدرت بنشونه که «غرب دوست» باشن! عراق هم و ...
و دیگر اینکه بین سیاستمداران غربی که هدایت کنندگان سیاست های غرب اند و آنهایی که این سیاست ها رو زیر سوال می برند یک تفاوت اساسی قایل بود و همه را از یک قماش ندونست!
سلام رفیق
دارم با ارامش مطالب جالبتو میخونم
یکم منو گیج میکنی شما
--------------
حق با شماست
منم خودم منکر دیوانگیهام نیستم
--------------
سال نو مبارک
بهترینها رو براتون ارزومندم
سلام
خوبی؟
مرسی بهم سر زدی و میزنی
برای چند دقیقه تونستم بیام نت و بهتر دیدم رسم ادب رو اجرا کنم و بهت سال نو رو تبریک بگم
در مورد مطلبت هم فقط اینو میتونم بگم که تمام این گروه ها یه جور سوپاپ اطمینان یا بهتر بگم یه جور آرام بخش و کاهش دهنده برای بعضی اعتراضات و شورش ضد دولتی هستش یعنی دولت های غربی به این شعور رسیدن که اگه معترضت رو بشناسی راحت تر میتونی رامش کنی یا حد اقل اعتراضش رو هر طور میخوای کانالیزه کنی، تا اینکه نشناخته بخوای بکشیش!!!
در ضمن لینکت رو م گذاتم تو بلاگم