خانم محترم ،
از آنجایی که بنده به صورتی غیر منتظره امّا قابل پیش بینی در جریان وقایعی که برای شما اتفاق افتاده قرار گرفتم لازم دیدم نکاتی را در زمینه ی این مسئله برای شما بازگو کنم . هر چند در این چند وقت سعی کرده ام از این مسایل به دور باشم ولی موضوع خاص مورد شما که در عین حال بسیار معمول و ساری است مرا بر آن داشت با موافقت خودتان در این مورد دخالت کنم .
مورد اول نوع آشنایی شمابا متشاکی عنه است که باید به عرض برسانم اصولآ امری بدوی بوده . آیا می شود امری را که فیالنفسه کاری دون و بی کلاس است را به امری روشنفکرانه تبدیل کرد؟ جواب مطمئنآ خیر خواهد بود مانند ان است که شما عمل قضای حاجت را به امری فیلسوفانه بدل کنید . به همین علت باید از همان روشهای عوامانه برای موفقیت استفاده کنید . چون عشق بالذات عوامانه است .
با این که مدتهاست در این باره تلاش می کنم امّا هنوز به نتیجه ای نرسیده ام که چرا زنان از مردانی که به انها بی اعتنایی می کنند بیشتر از مردانی که آنها را بزرگ می دارند خوششان می آید . آیا واقعآ مزه ی سیبی که از بالاترین شاخه روییده بهتر از بقیه است؟ زنها به قول وودی آلن هیچوقت عضو باشگاهی نمی شوند که حاضر باشد آنها را به عضویت بپذیرد ، هیچوفت مردانی را دوست نمی دارند که دوستشان دارند.
اعتماد امری زمان بر است .آیا شما به صرف یک دوستی چند ماهه که البته به گفتهی خودتان رابطه ای بیشتر معنوی و معصومانه در بین بوده به شخص مورد نظر آنقدر اعتماد کردید که به لطایف الحیل باعث شدید محل کار شما و ایشان در یک منطقه باشد؟ آیا شما این ضرب المثل را نشنیده اید که دوری و دوستی؟ در ضمن با این کار باعث شدید که هر چه بیشتر در معرض نظارت و به طریق اولی حسادت مردانه و غیرت نامبرده قرار گیرد . شما به هر حال نباید آنقدر احساسی عمل می کردید که فرصت اینکه گاهی تنوعی برای خود ایجاد کنید و گریزی به اردوگاه مردان بزنید را از خود بگیرید . چه بسا با مردانی جوان که بسیار والاتر از ایشان بودند برخورد می کردید.
متاسفانه شما هم در دام اپیدمی ویروسی به نام کی قراره شوهر من بشی؟ افتادید . این بیماری متاسفانه بسیار شایع است مخصوصآ در بین خانمهای جوان تا انجا که بعضی چندین بار در این دام می افتند . چرا شما تصور کردید به صرف آشنایی به زعم شما یکساله می توانید رویای ازدواج برای خود بسازید؟ در حالی که عملآ به هیچ وجه جریانات به آن سو نمی رفت . هر رابطه ای هر چقدر هم محکم لزومآ نباید به ازدواج ختم شود . توصیه می کنم در روابط بعدی از خود دوستی لذت ببرید ، ازدواج به موقع خواهد آمد .
در مورد خیانت متهم معتقدم که باید این مسسله را از جنبه ای دیگر نیز در نظر گرفت و آن اینکه در این مدت مطمئنن شما در جریان تغییر تدریجب ایشان بوده اید . آیا هیچ وقت علت این تغییر را جویا شدید و یا هرگز سعی در بازگرداندن گرمی به روابطتان بودید ؟ آیا هرگز به این فکر کردید که در این رابطه چه دادید و چه گرفتید؟ نه ، شما چشم بر روی این واقعیتها بستید و تنها گذاشتید چیزی را که دوست داشتید ببینید نه چیزی را که در حقیقت اتفاق می افتاد . شما هم مقصرید ، می توانستید در موقع لزوم این قطار را که در حال انحراف بود به خط باز گردانید . البته تمام این موارد در صورتی مصداق دارد که به شهادت خودتان عشقی در میان بوده باشد، در غیر این صورت موضوع از پایه باطل است .
امیدوارم توصیه های من در مورد روابط آینده ی شما مفید واقع شود .
با آرزویی زندگی خوش
ارادتمند سیمیاگر
کی گفته همیشه خانومها کسیرو که دوستشون داره دوست ندارن؟؟؟...
راستی سلام
خیلی وقت بود که بهتون سر نزده بودم
من کیم ؟ اینجا کجاس؟..... آقا سر جدت یه توضیحی راجع به بازیگرای این سناریو بد ما که کانفیوز شدیم به خدا
راستی من بودم ...ترانه آزادی
کاش دم دستم بودی . این حرفات برای من یکی (حداقلش ) تکراری بود . بشر !اینقدر اغراق نکن . من یکی شاید خیلی وقتا حس کنم به حضور یه مرد که حرفام رو بفهمه نیاز دارم ولی مطمئنا بهش به عنوان شوهر آینده نگا نمی کنم .
یه زحمتی بکش و به ۵ ۶ مطلب قبل من یه نگا بندار ( ازدواج به سبک ایرانی )
راستی حرفات شبیه حسینی اخلاق در خانواده بود به همون اندازه ...
سلام بزرگوار ... خواندمت .
ابوذر تو اینجا اومدی غلط های منو بگیری ؟؟؟؟؟
مادر جان کادر رو ولش کن!
be free!!!!!