المپیک زمستانه ی تورین هم به پایان رسید . مراسم اختتامیه را نگاه می کردم و پرچم کشورهای شرکت کننده را می دیدم که ناگهان چشمم به پرچم ایران افتاد . شاید هیچوقت از دیدن پرچم جمهوری اسلامی خوشحال نمی شدم امّا این بار این پرچم نه نشان از حکومتی بنیادگرا داشت و نه نشانی از بحران . تنها یک معنی می داد ایران هم در این المپیک نماینده ای داشت .المپیکهای زمستانی در کشور ما چندان ظرفداری ندارند . علت آن بسیار ساده است به خاطر اینکه به جز چند رشته ی خاص ورزشهای زمستانی ، مابقی در ایران ناشناخته اند . در آن چند رشته ی محدود هم به لطف خانواده ی ساوه شمشکی گهگاهی در مسابقات شرکت می کنیم . نمی دانم در کدام رشته و یا نام شرکت کننده که بود . فقط حضور در این المپیک کافی است . مگر روخ المپیک چه چیزی غبر از اینست که دوستی ملتها( و نه حکومتها) را نشان دهد . نشان دهد که در این دنیا برای همه به اندازه ی کافی جا هست و هیچ کس جای کس دیگری را نگرفته . هر چند اگر عقاید فرابشری به روح بشری و زمینی مهلت دهد که این را ثابت کند .
خیلی ناراحت شدم که چرا مسابقات را نگاه نکردم تا شاید ورزشکار کشورمان را ببینم که احتمالآ دراسکی و در رشته ی مارپیچ بزرگ شرکت داشت . می خواستم نماینده ی ایران را ببینم فقط ایران نه بیشتر و نه کمتر . همانطور که بازیهای تیم ملّی فوتبال ایران را نگاه می کنیم . تا شاید اثبات کنیم که سیاست هیچگاه روح ورزش ملّی ما را کثیف نکرده و آن حرکات عجیب مثل حاضر نشدن در مقابل ورزشکاران اسرائیلی تنها بر اثر اجبار بوده است(ما شده ایم کاسه ی داغ تر از آش ! چند وقت پیش بازی فوتبالی بین یک تیم منتخب فلسطینی و یک باشگاه اسرائیلی برگزار شد) . به امید زمانی که هر گونه بنیادگرایی ، اصول گرایی و رادیکالیسم جای خود را به بحث و گفتگو و تعامل بدهد .
بله...واقعا خانواده شمشکی خصوصا علیداد شمشکی حضور درخشنده ای در ورزش اسکی ایران داشته.من از مسابقه منتخب فوتبال خبر نداشتم...اخ چه سوژه ای بوده اون .........
تازه این که چیزی نیست، تو مسابقات بین المللی قرائت قران سوره ی بنی اسرائیل می افته به آقاهه، از شرکت کردن خودداری می کنه!
سلام وبلاگ با حالی داری پستهای پر محتوایی است ...به منم سر بزن!