ذهن بیمار

psychic mind ,the life and opinion of a man

ذهن بیمار

psychic mind ,the life and opinion of a man

۱۸.یک شب آرام

    چشمهام به تاریکی عادت کرد . کم کم داشتم بدنش رو که نزدیکم خوابیده بود می دیدم . صدای نفسهاش منظم  شده بود . خوابید!!! . یا من اینطور فکر می کردم . قسمتهایی از بدنش رو که لباس نتونسته بپوشونه برق می زد . صورتش شکسته تر و خسته تر از بیداریش پیدا بود. فکر کنم دو سه سالی از من بزرگتره . هنوز اونقدر سنی نداره ۲۷ یا ۲۸ امّا تو این سن و سال زندگی چند تا خط بد رو صورتش انداخته .

    خونش تو فرمانیه است یه ۲۰۶ تیپ ۵ داره . رانندگیش برخلاف خیلی از زنها خوبه ، ای.....بر و روی بدی هم نداره یه قد متوسط و لباسهایی که می پوشه در عین نزدیکی به مد امّا رعایت سن و سالش رو هم می کنه . گه گاهی بد دهن می شه زیاد در بند رعایت کردن و این جور حرفها نیست و تقریبآ روزی یه پاکت وینستون لایت می کشه . خوب حالا تو هر چیزی رو که من در عرض این دو روز که باهاش آشنا شدم متوجه شدم رو می دونید . به اضافه ی اینکه اول فکر می کردم دختر عموی یکی از بچه هاست .... خواهرش از آب درومد ! ای دخترهای دروغگو.

    داشت با من حرف می زد که خوابش برد . یه داستان واقعی براش تعریف می کردم شامل یک مرد موفق ،یک شریک نامرد ، همسر خیانتکار و پسری که در زمان زندان پدر مراقب دو خواهر کو چکتر از خودشه ... . یک داستان اخلاقی با نتیجه گیری اینکه هیچوقت شریکتون رو به خونه دعوت نکنید !.

    عین گربه رفتم بالای سرش ، تا اونجا که می تونستم بدون سر وصدا این کار رو کردم . صورتم رو نزدیک صورتش کردم که بهتر ببینمش . خوابیده بود . گرمای نفشس که به صورتم می خورد احساس خوبی بهم دست می داد . با خودم گفتم می خوام باهاش سکس داشته باشم یا نه؟ نمی دونستم ... عجیب بود جواب من همیشه به این سوال آره یا نه بود . امّا این دفعه واقعآ نمی دونستم که می خوام یا نه ! یه اشکالی بود یه چیزی که مانع می شد . دوست داشتم بغلش کنم و ببوسمش امّا سکس .... ! به خودم نهیب می زدم که یالا زودتر  تصمیم بگیر . اگه آره زود باش وگرنه برو بگیر کله ی مرگت رو بگذار .

    دوباره تو صورتش نگاه کردم و .... آها ! آدمها تو خواب خیلی معصوم تر و حقیقی ترند . خسته بود خیلی خسته . انگار که به ۱۰۰۰سال خواب احتیاج داره . اگه از زندگیش بیشتر می دونستم ، می تونستم بهت بگم که این حالت خستگی از کجا اومده .

    تصمیمات بزرگ به چیزهای کوچک ربط دارد مثلآ یم شکلات یا یه نمره ی کم یا ... حتی یک احساس گذرا . اینقدر به این حس خستگی فکر کردم که اصلآ یادم رفت برای چی بالای سرش رفتم . به خودم خندیدم حتی صدای خنده ام کمی بالا رفت امّا سریع ساکت شدم . خیلی آروم صورتش رو بوسیدم .پتو رو کامل روی بدنش کشیدم و رفتم تا سر جام بخوابم .

    با خودم گفتم امشب نشد یه شب دیگه مهم نیست  هر چند که تقریبآ می دونستم که دیگه هیچ وقت نمی بینمش... چند لحظه بعد به خوابی سنگین و طولانی فرو رفتم و در همون حال به این فکر می کردم که این ماجرا رو برای هر کسی تعریف کنم می گه بابا تو دیگه مجسمه ی بی عرضگی هستی ....! 

۱۷.مشروعیت دولتی

    نزدیک دهه ی فجر و راه پیمایی ۲۲ بهمن هستیم . و باز همان تظاهرات میلیونی که مشت محکمی به دهان آمریکاست ( آمریکا هم مشت خورش ملس شده!!) .و باز انعکاس وسیع این تظاهرات و ... . تا چندین روز بخشهای مختلف تلویزیون دولتی را پر خواهد کرد . خبرنگاران خارجی هم که یکی یکی اخراج می شوند ، می ماند iribکه به صورت انحصاری مردم همیشه در صحنه را نشان دهد .

    همیشه از این حرکات نمادین و نمایشی بدم می آمده . هیچ تفاوتی نمی کند که این حرکات در ایران اتفاق بیفتد یا کوبا ، چین یا ایالات متحده . این حرکات و ترفندهای قدیمی سالیان سال است که دیگر کاربردی ندارد و به قول معروف دیگر این حنا رنگی ندارد . هیچگاه این تظاهرات ها ، میتینگها و ... نشانه ی مقبولیت یا مشروعیت هیچ حکومتی نیست . به خصوص برای ما که در همین مرز پرگهر زندگی می کنیم . یادمان نرفته تعطیلی روز ۱۳ آبان مدارس یا ۲۲ بهمن و طریقه ی بردن بچه ها به تظاهرات ! . صدام حسین هم در زمان حکومتش صدها تظاهرات اینچنینی مشت های محکمی زد امّا بعد از حمله ی نیروهای ائتلاف مردم عراق نفسی به راحتی کشیدند و جز اقلیتی که موقعیت و امکاناتشان از دست رفته بود کسی از آن دریای خروشان مردمی باقی نماند .

    حکومتهایی که به شیوه هایی دموکراتیک و یا شبه دموکراتیک انتخاب می شوند مشروعیتشان را از رای مخفی مردم می گیرند نه از تظاهرات خیابانی و دولتی . دولت پرزیدنت بوش مشروع است چون مردم به آن رای دادند بنابراین هیچ احتیاجی نمی بیند به این حربه ها متوسل شود . آمریکا را مثال زدم چون قبل از انتخاب مجدد جورج بوش با دیدن تظاهرات مخالفان بسیاری معتقد به شکست او بودند امّا اینگونه نشد . مگر اینکه حکومتی به دلایلی احساس کند که این مشروعیت زیر سوال است و با اینکارها سعی در نشان دادن این کند که بین مردم مقبولیت دارد و از حمایت مردمش برخوردار است . اما این فرضیه که حضور مردم در این مراسم خود نوعی رفراندوم ( تجدید بیعت به قول آقایان) است از پایه غلط است . فرض کنید در مراسم ۲۲ بهمن بیش از یک میلیون نفر شرکت کنند در مقابل تهران که چیزی در حدود ۱۰میلیون نفر جمعیت دارد . می شود چیزی بین ۱۰تا ۱۵ درصد از مردم و با تعمیم این عدد به کل کشور یعنی تنها ۱۰ تا ۱۵ درصد از مردم از جمهوری اسلامی حمایت می کنند و این مسیله باید باعث خجالت آقایان باشد .

    در واقع در قرن بیست و یکم دولتی دارای مشروعیت و متعهد به اصول دموکراسی است که مخالفینش بتوانند بدون نگرانی از حمله ی پلیس مخالفت خود را ابراز کنند . زمانی که هر حکومتی به این مرحله رسید که بدون اینکه در حالت ناچاری یا تحت فشار باشد بگذارد مخالفینش به فعالیت بپردازند ، به ثباتی طولانی مدت رسیده .

۱۶.مساجد یک میلیون و نیم دلاری!!

 

   

    ودجه ی فرهنگی دولت خدمت گذار سال ۸۵ که بودجه ی نهادهای مذهبی صد در صد رشد داشته و نهادهای فرهنگی به همان نسبت کاه . تا آنجا که امیر رضا خادم عضو کمیسیون فرهنگی مجلس می گوید : "کمیسیون فرهنگی مجلس در حال بررسی راه هایی است تا سایر بخش‌های فرهنگی نیز بتوانند از رشدی در این اندازه برخوردار باشند."

خادم همچنین خبر داد که قرار است معاونان هنری، سینمایی و برنامه‌ریزی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به همراه کارشناسان مرکز پژوهش‌های مجلس در کمیسیون فرهنگی حضور یابند تا راهی برای جبران کاهش بودجه بخش فرهنگ پیدا کنند. او اگرچه از ذکر نام نهادهای مذهبی که در لایحه بودجه سال آینده افزایش بودجه داشته اند، خودداری کرد، ولی گفت: "بدون اینکه نامی از آنها ببرم، می گویم که این سازمان ها و نهادها ‪ ۱۲۶ درصد، ‪ ۱۰۸ درصد، ‪ ۱۴۴ درصد، ‪‪۹۶ درصد افزایش بودجه داشته اند." خادم افزود: "بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در امور جاری ۲۱ ‪  درصد افزایش و در بخش تملک دارایی که عمرانی محسوب می‌شود، ۷  درصد کاهش داشته است."* گفته می شود شهرداری تهران نیز برای رقابت تنگاتنگ با دولت بودحه ای معادل یک و نیم میلیارد تومان پول رایج مملکتی را به  مساجد، دسته جات ، هیاتها و نهادهای مذهبی برای عذاداری امسال تخصیص داده است ! . و البته آنکه به جایی نرسد فریاد کسانی مانند عزت الله انتظامی است که به سوگ هنر و فرهنگ فقیر ما نشسته اند است .

    البته دور از انتظار نیست در جایی که پایه های اقتصاد کاپیتالیستی بر روی افرادی بنا شده که از یک سو با استثمار کارگران و کارمندان خود هر روز ثروتمند تر می شوند و از سوی دیگر عضو هیات امنای چند مسجد و هیات و تکیه هستند و با صدقات و خیرات و مبرات خانه هایی عریض و طویل در بهشت می خرند .

   همین سیستم است که به خلق موجوداتی چون سعید ابوطالب می پردازد که می گوید دلیل عدم استقبال مردم از فیلمهای سینمایی نبود محدودیتهای کافی است !!. یا آنکه فیلمهایی که ارزشهای لیبرالیستی و اومانیسم ( حاضرم شرط ببندم معنی این دو کلمه را نمی داند) را تبلیغ می کند باید از تهیه کننده خرید و آرشیو کرد!! و یا موجودی مثل ستار هدایت خواه که هشدار می دهد که نباید به اهل فرهنگ و هنر خوشبین بود و اعتماد کرد ، باید نظارت و ممیزی بیشتر باشد .

    این آقایان از دوستان هوچی و لومپن فشار نیستند بلکه نمایندگان مردم در مجلس هستند و تصمیماتشان در زندگی تک تک ما که در محدوده ی قضایی ایران هستیم قانون است .

و تو خود حدیث مفصل بخوان ... .

* روزنامه ی اینترنتی روز دوشنبه، ۳ بهمن ۱۳۸۴