زمانی به دور از این عالم مجازی به سر بردیم و در بازگشت ... !!! بلاگ اسکای کن فیکون شده بود . هر چند کاری بی اثر است اما همینجا این تغییرات را شدیدآ محکوم کرده و خواهان بازگشت به همان شیوه ی سابق هستم ( باشه حتمآ!!!) . یکی از نکات گیج کننده تگ های جدید مورد استفاده بلاگ اسکای است که به هیچ وجه در محدوده ی سواد الکن ما نمی باشد . این هم از قسمت ننه من غریبم و امّا ...
از خیابانی شلوغ عبور می کردم که ناگهان به صحنه ای برخوردم که در ایران بسیار به وقوع می پیوندد و همیشه هم مورد نظر و علاقه ی همه ی عزیزان است . تصادفی رخ داده بود و طبق معمول عده ای زیادی از مردم به تماشا آمده بودند و ... . کلآ موضو عی تکراری امّا واقعآ چرا؟ یعنی این موضوع اینقدر جذاب است ؟ اتفاقی که در وقوعش کشور ما رکوردار است؟ شاید آن را دلیل حس همدردی مردم خونگرم و ... امّا چرا تا مصدومی در جریان است هیچکدام از این عزیزان هموطن حتی فکر کمک به سرش نمی زند و تنها در پی اینست که چطور از مهلکه بگریزد.
اگر در مواقعی بود که خانمی در جریان دخیل بود ، خوب می شد حضور آقایان همیشه در صحنه را به نوعی توجیه کرد که نه تنها دلیلی انسانی داشت بلکه خیلی هم اخلاقی بود .امّا این ماجرا تعمیم پذیر به تمام رویدادهاست . من نمی دانم مگر شما پلیسید؟ امدادگرید؟ نظر شما در این مورد تفاوت چندانی با گنجشک دارد؟ اصلآ هیچ دانشی در این زمینه دارید؟ غیر از اینکه به دست و پای مامورین بپیچید چه کار دیگری بلدید؟ ( بی خود سر تکان ندهید به نشانه ی تاسف حاضرم قسم بخورم لااقل برای یک بار هم که شده این کار را کرده اید مثل خود من که شل کردم ببینم چه اتفاقی افتاده!).
این فضولی بیش از حد ، این بی کاری مفرط ، این خود بزرگ بینی و نظر دادن در مسایلی که هیچگونه صلاحیتی درباره ی آن نداریم تنها از ذات خاله زنکه ای ما اهالی این کشور باستانی منتج شده که به هیچ روشی هم قابل اصلاح نیست . پیرمردی با سواد مکتبی که به جز قران و ادعیه چیزی نمی داند را به کنفرانس ذرات بنیادی ببرید تا ببینید که چطور در تایید گفته های سخنرانان سر تکان می دهد و گهگاهی هم به نشانه ی جذابیت بحث ابرو بالا می اندازد . اگر از سطح پایین مقالات ارایه شده گله نکند شانس آوردید !
هر چند بعضی مواقع اگر این کار را نکنید مورد انواع و اقسام تهمتها واقع می شوید مثلآ نرون بدبخت که متهم است روزی که رم می سوخته موسیقی می نواخته . احتمالآ باید به میان خیابان می دوید و فریاد می زد آتش.... آتش تا کار درست شود که نتیجه ای جز اینکه جلوی کار مامورین آتش نشانی را بگیرد و یحتمل حود را بسوزاند نداشت .
سلام
وبلاگ قشنگی دارین ولی باید یه کم به وضع داخلیش برسین
موفق باشید
مدیر گروه آموزشی هلپ - تیم
جالب بود واقعآ! ینی ما ایرانیا اینجورییم؟ باید فکر کنیم یه ذره.
سلام
ببین هر کمکی از دستم بر می یاد می کنم
موفق باشید
گروه آموزشی هلپ Help - Team